جنوب نیوز: علیرضا علویتبار، از حامیان رئیسجمهور روحانی و از تئوریسینهای جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که در سایت امتداد منتشر شد پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ گفته است:
«آنچه جامعه را در مورد رئیسجمهور نظامی حساس میکند، این است که بخشی از نظامیان ما به صورت یک سازمان سهوجهی (ایدئولوژیک-سیاسی-نظامی) عمل میکنند و نه نظامیان حرفهای. از اینرو، وقتی که یک نظامی در رأس قوه مجریه قرار بگیرد به عنوان عضو یک حزب سهوجهی، قدرت را به دست میگیرد و مجری خطمشیها و برنامههای حزب متبوع خود خواهد بود. مسئله، همانطور که میبینید، فردی نیست، بلکه با حاکمیت یک حزب (با نام نهاد نظامی) مواجه هستیم. اما نظامیگری، یکخطی مشی و شیوه اداره کشور و جهتگیری متناسب با آن است. نظامیگری در این معنا، یعنی تقدم نظامیان بر دیپلماتها در هدایت سیاست خارجی کشور، یعنی تعریف قدرت ملی با معیار و شاخص توانمندیهای نظامی، یعنی اولویت صنایع و نیازهای نهادهای نظامی بر سایر صنایع و نهادها، یعنی اهمیت یافتن نهادها و آموزشهای نظامی بر سایر نهادها و آموزشها، یعنی سلسلهمراتب و تمرکز در فعالیتهای سیاسی و مواردی از این دست.»
او میافزاید: «همانطور که روشن است، رئیسجمهور نظامی نیز بهواسطه حزب نظامی که پشتسر اوست در نهایت، میتواند به نظامیگری بیانجامد. این فرآیند با توجه به عملکرد گذشته و حال نظامیان و واکنشهایی که حکمرانی آنها در جهان و منطقه ایجاد میکند، برای طرفداران مردمسالاری و توسعه، زنگ خطر و نگرانکننده خواهد بود. برخی نگران این اتفاق نیستند؛ چراکه در تحلیل آنها، مشکلات کشور، ناشی از یکدست نبودن حکومت است و از اینروی، هر راهی که چندگانگی (حداقل دوگانگی) درون حکومت را از میان بردارد، مثبت ارزیابی میشود. دلیل موافقت و مخالفت به ریشهیابی ما از مشکلات برمیگردد.»
در اظهارات علویتبار همچنین میخوانیم:
"نظامیان سازمانیافته دارای سلسلهمراتب و سرعت عمل زیاد هستند. سازمانهای نظامی و شبهنظامی در ایران برای بخشی از قدرت، جای خالی یک حزب سراسری را گرفتهاند. ترویج ایدهها، گردآوری مردم برای استقبال و تظاهرات، وارد کردن فشار به منتقدان و معترضان، تلاش برای تأثیرگذاری بر انتخابات و پرورش نیروهای وفادار بر عهده سازمانهای نظامی و شبهنظامی گذاشته شده است؛ چراکه عملکرد آنها از نظر هسته اصلی قدرت، رضایتبخش بوده است. این بهرهگیری ادامه یافته و تداوم خواهد یافت. آنها تاکنون به عنوان بازوان هسته اصلی قدرت عمل کردهاند و تا وقتی که بتوانند این نقش را با هزینه قابلتحمل انجام دهند در صحنه سیاست و فرهنگ و اقتصاد خواهند ماند. دیدگاههای رهبر فقید انقلاب و آرمانهای نخست انقلاب، مانعی بر سر راه استفاده از این ابزار کارآمد ایجاد نخواهد کرد. البته، همانطور که گفتم، رضاشاه اسلامی، چیزی بیشتر از حضور یک نظامی در رأس قدرت اجرایی است و به معنای غلبه نظامیگری خواهد بود."[۱]
*درباره اظهارات علویتبار و تقلای او برای هجمه به "نامزد مقتدر" بیان ۲ توضیح مهم ضروریست.
اول اینکه مردم باید بدانند تمام این هیاهو و جنجالها صرفا یک شخص خاص با کارنامه جهادی را هدف قرار داده است.
و دوم اینکه همانطور که واضح است که نگاه علویتبار و دوستان او به سابقه نظامی یک نگاه سنتی است.
به این معنی که یک نظامی در ذهن علویتبار انسانی است یونیفورم پوشیده با واکسل و شمشیر و چکمه که بصورت منظم قدم میزند و به در و دیوار توهین میکند!
تصویری شبیه به رضا شاه و قزاقهایش یا شبیه ناپلئون بناپارت و چنگیزخان مغول و غیره.
اما دنیای جدید و علم سیاست بیش از یک قرن است که از این دیدگاههای سنتی و متحجر عبور کرده است.
چه اینکه شخصیتهایی مثل ژنرال دوگل فرانسوی و یا حزب کمونیست چین در قرن بیستم، قدرت اجرایی دو کشور بزرگ اما بحرانزده را به دست گرفتند و در فرجام نیز ۲ کشور پیشرفته را به جهان عرضه کردند.
و جالب است که سیاست مدرن با مطالعه علت پیشرفت فرانسه و چین به این نتیجه آشکار رسیده است که "اقتدار" ژنرال دوگل و حزب کمونیست چین بود که توانست به عاملی پرتأثیر در پیشرفت این دو کشور تبدیل شود.
در واقع، سابقه نظامیگری با تعریف جدید علم سیاست از آن، اتفاقا به یک امتیاز مثبت در نزد رجال سیاسی و اجرایی صاحب کارنامه در جهان تبدیل شده است زیرا این امتیاز موجب تسری صفاتی مثل اقتدار، تمایل به حل سریع مشکلات، پاسخگویی و غیرتمندی نسبت به خاک و مردم در شریانهای کشور میشود.
جالب است که میبینیم اصلاحطلبان برای پنهانسازی این حقایق در نزد مردم دست به هر کاری میزنند و مثلا "محسن صفایی فراهانی" در مصاحبهاش پیرامون مذمت "نامزد مقتدر" اما هنگامی که با پیشرفت چین و تأثیر اقتدار در آن مواجه میشود، میگوید: در چین هم اقتدارگرایی با مفهومی که شما تصور میکنید، وجود ندارد! [۲]
لازم به توضیح است که عبارت "رضاخان حزبالهی" را اتاق فکر مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون در انتخابات سال ۸۴ و برای تخریب کارنامه جهادی "محمدباقر قالیباف" ابداع کردند و از آن حربهای برای تخریب قالیباف ساختند.
حربهای که البته ۱۶ سال انحراف و گرانی را در دامن رأی مردم ایران گذاشت و نتیجه آن گویا در نزد اصلاحطلبان بهتر از رأیآوری یک نامزد مقتدر با کارنامه جهادی بوده است...
دشمنی اصلاحطلبان با مدیریت جهادی به بهانه نظامیگری در حالی است که آنها به صراحت خودشان با رأی دادن به امنیتیها هیچ مشکلی ندارند.